قل قل آب جوشِ سماور یا سماوار به معنای دعوت از قوری و بانوی خانه برای دم کردنِ چای است سال هاست مردم ایران چای را به عنوان یک نوشیدنی دوست داشتنی در عزا و عروسی و خانه و صحرا به رسمیت شناخته اند و با سماور انس ویژه ای بر قرار کرده اند اما کمتر کسی را می شناسیم که از شناسنامه و سابقه و هویت سماوار یا همان سماور و از سرنوشت اولین سازنده اش در ایران خبر داشته باشد.
حال می نشینیم پای درس تاریخ تا ببینیم چه بلایی سر سماور و سماور ساز آمده؛
فریدون آدمیت در کتاب امیر کبیر و ایران ؛ داستان جالبی را از قول محمد علی فروغی نقل میکند ؛ که شنیدنش خالی از لطف نمیباشد . با هم بخوانیم :
آدمیت در کتاب خود میگوید که تلفظ صحیح ؛ سماوار ؛ میباشد .
عوام به آن حمام برنجی میگفتند .
ایرانیان در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه با سماور آشنا شدند .
بدین ترتیب که در بار فرانسه هدایایی برای شاه و صدراعظمش فرستاد .
سماور امیر کبیر کوچکتر و از جنس نقره و منبت کاری شده بود .
غیر از این دو سماور ؛ ملک التجار روسیه نیز ، دو سماور با یکدست ظروف چای خوری برای امیر به ارمغان آورد .
امیر ؛ یکی از زبردست ترین صنعتگران ایرانی را که اصفهانی بود احضار کرد و از او خواست تا نظیر آنرا بسازد .
استاد صنعتگر اصفهانی ، بخوبی از پس کار بر آمد و امیر او را شادمانه نواخت و سپس سرمایه ای در اختیارش قرار داد تا به تولید سماور بپردازد و انحصار ساخت سماور را تا چندین سال به او واگذار کرد .
اما از بد روزگار ؛ امیر از صدارت برکنار شد .
پس از برکناری امیر ؛ کار آن صنعتگر به تباهی رسید .
زیرا ماموران بسراغ سماور ساز رفتند و سرمایه ای را که امیر در اختیارش گذاشته بود ، را مطالبه کردند .
او نیز چون سرمایه را صرف تهیه لوازم کار نموده بود ؛ حتی با فروش کل زندگیش نتوانست تمام سرمایه را برگرداند . و مقداری از آن باقی میماند .
ماموران دولتی ، استاد هنرمند را به بازار برده و میگردانند و آنقدر بر سر و رویش کوبیدند که کم کم رهگذران بر او رحم کردند و هر کس سکه ای پرداخت تا سرانجام، بدهی او پرداخت شد .
اما اصابت ضربات چوب بر سر او باعث نابینایی او گردید و بقیه عمر را به گدایی نشست
سماور ,؛ ,امیر ,سرمایه ,ای ,سماوار ,و از ,را به ,سرنوشت اولین ,اولین سازنده ,سماور و ,سرنوشت اولین سازنده
درباره این سایت