محل تبلیغات شما

جمع خوبی بود هرکس به راحتی طرح پرسش می کرد ظرفیت دانش حاضرین محدود و معلوم بود پاسخگو  هم به قدر فهم و دانشی که داشت جواب می داد و مورد تمسخر قرار نمی گرفت.
یکی پرسید:: چرخ روزگار چطور چرخی است و چگونه می چرخد و  ما چه مقدار و چقدر در چرخش آن نقش داریم؟
دیگری پرسید؛: می خواهم بدانم آن نقطه پرگاری که می گویند من کجایش هستم و چقدر حق انتخاب نقطه را دارم؟
آن یکی گفت؛: چرا شعرهای شعرای نو خاسته حسرتی شده اند منظورم این است که همیشه گذشته را باغ سرسبز و پر طراوت جلوه می دهند؟آیا این نوع نگاه به لذت بردن از حال و آینده مان لطمه نمی زند؟
و بعد شروع کرد به خواند این شعر؛
روزگاری خانه هامان سرد بود
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
گر برای مرد  زن نامرد بود
صد تفاوت بين زن تا مرد بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
تبلت و لپ تاپ و همراهی نبود
عصر دلتنگی و بی تابی نبود
گفتم:من هم به آن همه سادگی و صفای قلب و رفت و آمدها و از خود گذشتگی ها و ساده زیستی و خیلی از خوبی های دیگری که وجود داشت و شعرا با سوز و گداز از آن می گویند احترام می گذارم ولی  باید بپذیریم ما خود راه را کج کرده و بد رفته ایم نه روزگار، ما به بهانه تجدد، تجملاتی شدیم و از خویشتن خویش عبور کردیم.
بدی ها و پلشتی هایی چون دروغ و خیانت و خباثت و بدعهدی و ظلم و . در هر دوره و برای هر فرهنگ و ملتی بد بوده و خواهد بود ابر و باد و مه و خورشید و فلک نیز همان بوده که هست باید ببینیم ما کجاییم آیا جای خودمان هستیم؟
هرکس می داند چرا بارش به مقصد نمی رسد و آرامش ندارد و به قول امروزیها حالش خوب نیست.مقصر دانستن این و آن بهانه ای برای فرار از خود.
در بهمن آباد یادم هست به ما می گفتن؛هر روز یک پرنده ای فریاد می زند؛بد بد است
بد بد است
 بد بد است.
به امید خوب بودن.

یادی از مرحوم کربلایی حسین

شکست ها و تجربه ها

سلام به ربیع الاول بهارِ دل ها(2)

هم ,نمی ,زن ,گذشته ,ها ,نقطه ,هم به ,می گویند ,از خود ,و از ,ها و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها